نخچیر کردن

لغت نامه دهخدا

نخچیر کردن. [ ن َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) شکار کردن. صید. رجوع به نخچیر شود :
نوغزالان همه از دیده من میگذرند
بنشینیددر این خانه و نخچیر کنید.سلیم ( از آنندراج ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم