ناورد کردن

لغت نامه دهخدا

ناورد کردن. [ وَ ک َ دَ ]( مص مرکب ) گشتن. گردش کردن. جولان دادن :
گفتا مکن ای سلیم دل مرد
پیرامن این حدیث ناورد.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال ای چینگ فال ای چینگ فال لنورماند فال لنورماند فال زندگی فال زندگی