میلامیل

لغت نامه دهخدا

میلامیل. ( ق مرکب ) میل تا میل و از میل به میل. ( ناظم الاطباء ). میل به میل. ( آنندراج ). میل تا میل و میل در میل و میل اندرمیل. ( برهان ). میلها ضربدر میلها. ( یادداشت مؤلف ).کنایه است از مسافت بسیار. عرصه فراخ :
بید را سایه ای است میلامیل
جوی را دیده ای است مالامال.ابوالفرج رونی.|| قدم به قدم و پی در پی و پیوسته و علی التوالی. ( ناظم الاطباء ). پی در پی و متواتر. ( برهان ). || همه و همگی و جمیع. ( ناظم الاطباء ). همه و جمیع. ( برهان ). || درهم آمیخته و ممزوج. ( از برهان ) ( ناظم الاطباء ).

فرهنگ عمید

پهناور.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال عشق فال عشق فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت