معاییر

لغت نامه دهخدا

معاییر. [ م َ ] ( ع اِ ) ج ِ معیار. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) : می خواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم... واقف شود. ( المعجم چ مدرس رضوی ص 3 ). و رجوع به معیار شود.

فرهنگ عمید

= معیار

فرهنگ فارسی

جمع معیار
(اسم ) جمع معیار : عیارها اندازه ها : میخواست تا بر معاییر اشعار عرب و عجم ... واقف شود ...
جمع معیار می خواست تابر معاییر اشعار عرب و عجم ... واقع شود .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم