مترجمی

لغت نامه دهخدا

مترجمی. [ م ُ ت َ ج ِ ] ( حامص ) مأخوذ ازتازی ،شغل کسی که زبانی را به زبان دیگر می آورد و ترجمه می کند. ( ناظم الاطباء ). عمل مُتَرجِم. برگردانیدن از زبانی به زبانی دیگر. و رجوع به مترجم و ترجمه شود.
- مترجمی کردن ؛ ترجمه کردن و به زبان دیگر بر گرداندن. عمل ترجمان و دیلماج : دبیری و مترجمی کردی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414 ). که بیرون دبیری و مترجمی پیغامها بردی و آوردی. ( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 414 ).

فرهنگ فارسی

شغلی که زبانی را به زباین ترجمه کند
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال راز فال راز فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان