لویشن

لغت نامه دهخدا

لویشن. [ ل َ وی ش َ ] ( اِ ) لویش. لبیشه. لویشه. لباشه. لواشه. لباچه. رجوع به هر یک از مدخل ها در ردیف خود شود :
لطف او شد نشیمن صهبا
قهر او شد لویشن دریا.خاقانی ( از جهانگیری ).
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم