لشکرداری

لغت نامه دهخدا

لشکرداری. [ ل َ ک َ ] ( حامص مرکب ) عمل لشکردار. نگاه داشتن لشکر. نگهداری لشکر : و قاعده ای نهاد در آیین پادشاهی و لشکرداری و عدل میان جهانیان. ( فارسنامه ابن البلخی ص 88 ).

فرهنگ عمید

نگهداری لشکر، فرماندهی لشکر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال لنورماند فال لنورماند فال ابجد فال ابجد فال فنجان فال فنجان فال چای فال چای