لرزیده

لغت نامه دهخدا

لرزیده. [ ل َ دَ / دِ ] ( ن مف ) نعت مفعولی از لرزیدن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) آنکه یا آنچه بلرزش در آمده مرتعش شده .
نعت مفعولی از لرزیدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان فال فنجان فال فنجان