لحا

لغت نامه دهخدا

لحا. [ ل ُ ]( اِخ ) لُحاء. رجوع به لُحاء ( اِخ ) شود :
چون گندنا ز روی زمین دشمنان دین
سر برزدند از حد چین تا حد لحا.سوزنی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم