قراره

لغت نامه دهخدا

( قرارة ) قرارة. [ ق َ رَ ] ( ع اِ ) آرامگاه. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || زمین پست هموار. زمین هموار مستدیر که در آن آب باران گرد آید. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). || گوسپند یا میش. || گوسفند ریزه خاصة. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). قراردر همه معانی آن. ( اقرب الموارد ). رجوع به قرار شود. قصیر. ( اقرب الموارد ). || آبی که در دیگ ریزند بعد از طعام تا دیگ نسوزد. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). آب سردی که در دیگ ریزند پس از طبخ طعام تا دیگ نسوزد. ( ناظم الاطباء ) ( اقرب الموارد ). || ( ص ) مرد قامت پست. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).
قرارة. [ ق ُ رَ ] ( ع اِ ) شوربا یا ریزه های دیگ افزار و مانند آن که در ته دیگ بماند یا بچسبد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).آنچه در دیگ بماند یا به ته آن بچسبد از آبگوشت یا ریزه های توابل و جز آن. ( از اقرب الموارد ). || آبی که در دیگ ریزند بعد از طعام تا دیگ نسوزد.( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به قَرارة شود.
قرارة. [ ق ِ رَ ] ( ع اِ ) رجوع به معنی دوم قَرارَة شود.
قرارة. [ق َ رَ ] ( اِخ ) قبیله ای است به یمن. ( منتهی الارب ).
قرارة. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) جایی است به روم. ( منتهی الارب ).
قرارة. [ ق َ رَ ] ( اِخ ) از اعلام است. ( منتهی الارب ).

فرهنگ فارسی

از اعلام است

دانشنامه عمومی

قراره (استان غردایه). قراره ( به عربی: القرارة ) یک شهرداری در الجزایر است که در ناحیه القراره واقع شده است. قراره ۵۹٬۵۱۴ نفر جمعیت دارد و ۳۱۰ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم