لغت نامه دهخدا
قجور. [ ق ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حسین آباد بخش دیواندره شهرستان سنندج. در 28000گزی جنوب باختر دیواندره و 8000 گزی شوسه سنندج به سقز واقع است و موقع آن کوهستانی و سردسیر و سکنه آن 210 تن است. آب آن از رودخانه و چشمه است. محصولات آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات ، توتون و قلمستان است و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5 ).
قجور. [ ق ُ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان حومه بخش تکاب شهرستان مراغه. واقع در 3هزارگزی خاور تکاب و 3هزارگزی خاور راه ارابه رو تکاب به شاهین دژ و بیجار، معتدل و مالاریائی است. سکنه آن 443 تن است. آب آن از چشمه سارها و محصولات آن غلات و بادام و حبوبات و کرچک و شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی گلیم بافی است.راه مالرو دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4 ).