چراغ مزار

لغت نامه دهخدا

چراغ مزار. [ چ َ / چ ِ غ ِ م َ ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) چراغ تربت. چراغی باشد که بر بالین تربت افروزند. ( آنندراج ). چراغی که در زیارتگاه روشن کنند :
چون زندگی بکام بود مرگ مشکل است
پروای باد نیست چراغ مزار را.صائب ( آنندراج ).رجوع به چراغ تربت شود.

فرهنگ فارسی

چراغ تربت . چراغی باشد که بر بالین تربت افروزند . چراغیکه در زیارتگاه روشن کنند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم