پیاده سازی

فرهنگستان زبان و ادب

{implementation} [رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] محقق ساختن یک طرح نرم افزاری و عملیاتی نمودن آن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم