یک دیگران

لغت نامه دهخدا

یک دیگران. [ی َ / ی ِ گ َ ] ( ضمیر مبهم مرکب ) یکدیگر :
به تیغ و سنان و به گرز گران
بکشتند چندان ز یک دیگران.اسدی.چنین گفت کاین بار رزمی گران
بسازید همپشت یک دیگران.اسدی ( گرشاسب نامه ص 80 ).

فرهنگ فارسی

یکدیگر
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم