یک دنده

لغت نامه دهخدا

یک دنده. [ ی َ/ ی ِ دَ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) سخت پایدار در عقیده خویش. لجوج. عنود. یک پهلو. که از رای خود بازنمی آید. ستیهنده. ستیزنده. مستبد به رأی. لجباز. خودرای. ( یادداشت مؤلف ). || ( ق مرکب ) به یک حال. بی تغییر وضع. آرام. یک نواخت : تا صبح یک دنده خوابید.

فرهنگ معین

( ~. دَ دِ ) (ص مر. ) لجوج ، خود - رأی .

فرهنگ عمید

لجوج، سرسخت، خودرٲی، یک پهلو.

فرهنگ فارسی

۱- (صفت ) مستبد خودرای لجوج : آدم یک دندهایست . ۲- آرام یکنواخت . تاصبح یک دنده خوابید.
کنایه ازلجوج، سرس ت، خودرای، یک پهلونیزگویند، یکدندگی: لجاجت وپافشاری برای پیش بردن نظرخود

دانشنامه عمومی

یک دنده (فیلم ۱۹۹۷). یک دنده ( به هندی: Ziddi ) یا در پی قاتل فیلمی است محصول سال ۱۹۹۷ و به کارگردانی گودو دانوآ است. در این فیلم بازیگرانی همچون سانی دئول، راوینا تاندون، انوپم کهیر، فریده جلال، اشیش ویدیارتی، شارات ساکسنا، راج بابار ایفای نقش کرده اند.

ویکی واژه

لجوج، خود - رأی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم