چرخ برین

لغت نامه دهخدا

چرخ برین. [ چ َ خ ِ ب َ ] ( ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از فلک نهم. ( آنندراج ). عرش مجید. ( منیری ). فلک الافلاک و فلک نهم. ( ناظم الاطباء ). فلک اطلس. چرخ اکبر. فلک الافلاک. عرش. چرخ :
ز هامون بچرخ برین شد سوار
سخن گفت بر عرش با کردگار.اسدی.بری دان ز افعال چرخ برین را
نشاید نکوهش زدانش بری را.ناصرخسرو.

فرهنگ فارسی

کنایه از فلک نهم ٠ فلک اطلس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم