پر گنده

لغت نامه دهخدا

پرگنده. [ پ َ گ َ دَ / دِ ] ( ن مف / نف ) مخفف پراگنده است که پریشان و متفرق گردیده باشد. ( برهان ) :
از آن قصاید پرگنده دفتری کردم
که خوانده بودم بر تاج خسروان ایدر.ازرقی.

فرهنگ فارسی

( صفت ) پراگنده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال اعداد فال اعداد فال پی ام سی فال پی ام سی فال آرزو فال آرزو فال ارمنی فال ارمنی