لغت نامه دهخدا
|| مقبول. پذیرفته :
روزه پذرفته باد و فرّخ عید
که بجز فرخیش اختر نیست.عنصری. || متعهّد. متقبل.
- پذرفته شدن ؛ پذیرفته شدن. مقبول شدن. و پذرفته شدن نیایش ؛ مستجاب و درگیر شدن آن :
بفرمان یزدان چو این گفته شد
نیایش همانا که پذرفته شد.فردوسی.