واگیردار

لغت نامه دهخدا

واگیردار. ( نف مرکب ) مسری. ساری. مرضی که از بیمار به اطرافیان سرایت کند. مرضی بودار. رجوع به واگیر داشتن شود.

فرهنگ معین

(ص فا. ) مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند، ساری .

فرهنگ فارسی

(صفت ) مرضی که از بیمار به دیگران سرایت کند ساری .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم