ماه گرفته

لغت نامه دهخدا

ماه گرفته. [ گ ِ رِ ت َ / ت ِ ] ( اِ مرکب ) خال بزرگ سیاه فام بر تن آدمی باشد مادرزاد و آن را ماه گرفتگی نیز گویند و گمان برند که هنگام خسف زن آبستن هر جای تن خود مسح کند همانجای تن کودک سیاه گردد. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به ماه گرفتگی شود.

فرهنگ فارسی

خال بزرگ سیاه فام برتن آدمی باشد مادرزاد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مارگاریتا فال مارگاریتا فال احساس فال احساس فال لنورماند فال لنورماند فال نخود فال نخود