لغت نامه دهخدا ناسنجیده. [ س َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ناسخته. بی رویه. نااندیشیده. مقابل سنجیده : نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دارعشوه ای فرمای تا من طبعرا موزون کنم.حافظ.رجوع به سنجیده شود.