ناسنجیده

لغت نامه دهخدا

ناسنجیده. [ س َ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) ناسخته. بی رویه. نااندیشیده. مقابل سنجیده :
نکته ناسنجیده گفتم دلبرا معذور دار
عشوه ای فرمای تا من طبعرا موزون کنم.حافظ.رجوع به سنجیده شود.

فرهنگ فارسی

(صفت ) نااندیشیدهبی تفکرعلی العمیائ مقابل سنجیده .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم