مانو

لغت نامه دهخدا

مانو. ( اِ ) صدا و آواز بازگشت و رد آواز. || صوت و آواز. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ). || روح و جان. || آوازه و شهرت. ( ناظم الاطباء ). شایعه. خبر. ( از فرهنگ جانسون ).
مانو. ( اِ ) نام نخستین ماه از سال جلالی. ( ناظم الاطباء ) ( از فرهنگ جانسون ).
مانو. ( اِخ ) هندیان نوع بشر را زاده وجودی مقدس می شمارند و آن وجود را مانو می خوانند و معتقدند که مجموعه قوانین ایشان موسوم به «مانوادار مازاستر» از آثار اوست. مجموعه قوانین مانو در زبان سانسکریت منظوم است. ( از اعلام تمدن قدیم فوستل دوکولانژ، ترجمه نصراﷲ فلسفی ). در اساطیر هندی پسر «براهما» و پدر نوع بشر شمرده شده است. ( از قاموس الاعلام ترکی ).
مانو. ( اِخ ) دهی از دهستان پاریز است که در بخش مرکزی شهرستان سیرجان واقع است و 150 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8 ).

فرهنگ فارسی

دهی ازدهستان پاریز

دانشنامه عمومی

مانو (بازیکن فوتبال زاده ۱۹۸۴). مانو ( انگلیسی: Manu؛ زادهٔ ۲۲ ژوئن ۱۹۸۴ ) بازیکن فوتبال اهل اسپانیا است.
از باشگاه هایی که در آن بازی کرده است می توان به باشگاه فوتبال لوگو و باشگاه فوتبال الچه اشاره کرد.

دانشنامه آزاد فارسی

مانو (Mano)
رودی به طول ۳۲۰ کیلومتر. مرز بین سیرالئونو لیبریارا تشکیل می دهد. لیبریا، سیرالئون، و گینهدر ۱۹۸۱ اتحادیۀ رود مانورا تشکیل دادند. این اتحادیه دربر دارندۀ برنامۀ همکاری سیاسی و اقتصادی در زمینۀ بهره برداری مشترک از منافع معدنی، برقی، و کشاورزی در مناطق مرزی است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ورق فال ورق فال ابجد فال ابجد استخاره کن استخاره کن فال تک نیت فال تک نیت