لغت نامه دهخدا
مرا مجال سخن بیش در بیان تو نیست
کمال حسن ببندد زبان گویایی.سعدی. || قوه ناطقه. قوه نطق. ناطقیت. ( یادداشت مؤلف ) : در پهلوی وی دیگری آفرید که قوت نغمات از او حاصل آیدو شنوایی به گوش رساند و دویی دیگر مجوف کرده تا قوت گویایی حاصل آید. ( قصص الانبیاء ص 12 ).
چو بلبل روی گل بیند زبانش در حدیث آید
مرا در رویت از حسرت فروبسته است گویایی.سعدی.