گلبو

لغت نامه دهخدا

گلبو. [ گ ُ] ( ص مرکب ) آنکه چون گل بو دهد. خوشبو :
بیاد روی گلبوی گل اندام
همه شب خار دارم زیرپهلو.سعدی ( بدایع ).

فرهنگ عمید

آن که بوی خوش مانند بوی گل دارد.

فرهنگ فارسی

آنکه چون گل بو دهد معطر : بیاد روی گلبوی گل اندام همه شب خار دارم زیر پهلو . ( بدایع سعدی )

فرهنگ اسم ها

اسم: گلبو (دختر، پسر) (فارسی) (گل) (تلفظ: golbu) (فارسی: گلبو) (انگلیسی: golbu)
معنی: آن که بوی گل می دهد، ( = گلبوی )، گلبوی، از شخصیتهای شاهنامه، نام دلاوری ایرانی از همراهان رستم هرمزان پادشاه ساسانی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال زندگی فال زندگی فال تاروت فال تاروت فال سنجش فال سنجش فال تاروت فال تاروت