ناسوتی

لغت نامه دهخدا

ناسوتی. ( ص نسبی ) دنیوی. انسانی. ( ناظم الاطباء ). ارضی. مقابل لاهوتی. رجوع به ناسوت شود.

فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به ناسوت زمینی ارضی این جهانی . ناسودمند. ( صفت ) ۱ - نامفیدمضرزیان بخش . ۲ - بی فایده بیحاصل بیهوده مقابل سودمند.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شمع فال شمع فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت