گویچه. [ چ َ / چ ِ ] ( اِ مصغر ) گوی کوچک. گوی خرد. گویک. گوچه. رجوع به گوچه شود. || در تداول علمی آن را بجای گلبول به کار برند. رجوع به گلبول شود.
فرهنگ عمید
= گلبول
فرهنگ فارسی
۱ - گوی کوچک گویک . ۲ - گلبول . گوی کوچک کوی خرد
فرهنگستان زبان و ادب
{ballotini, glass beads, glass balls, glass ballotini, balls of glass} [مهندسی بسپار] هریک از کره های شیشه ای شفاف بسیار کوچک در اندازه های مختلف که در پوش رنگ ها برای بازتابش نور، در لاستیک ها برای پخت و در پلاستیک ها برای جلوگیری از جمع شدگی به کار می رود متـ . گویچۀ شیشه ای {blood cell/ globule (fr. )} [زیست شناسی] هریک از یاخته های شناور در خون
دانشنامه آزاد فارسی
گویْچه (corpuscle) در زیست شناسی، جسم کوچک. این اصطلاح گاهی برای اشاره به یاخته های خونی ازجمله گویچه های سفید و قرمز به کار می رود.