گازرگه

لغت نامه دهخدا

گازرگه. [ زُ / زَ گ َه ْ ] ( اِ مرکب ) مخفف گازرگاه. جای رخت شویی. رخت شوی خانه :
به گازرگهی کاندرو بود سنگ
سر جوی را کارگر کرده تنگ.فردوسی.رجوع به گازرگاه شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم