کوردی

لغت نامه دهخدا

کوردی. ( اِ ) جامه پشمین را گویند. ( برهان ). جامه پشمین و آن را کوردین نیز گفته اند. ( آنندراج ). کوردین. گوردین. گوردی. ( فرهنگ فارسی معین ). پلاس پشمین. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ) :
گه خیش با کلاله به سر درکشد فسار
وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ.سوزنی ( از آنندراج ).و رجوع به مدخل بعدشود.

فرهنگ عمید

= کوردین

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جام. پشمین : گه خیش با کلاله بسر در کشد فسار وز کوردی کند جل و کون پوش هفت رنگ . ( سوزنی ) ۲ - گلیم
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم