لغت نامه دهخدا
همر. [ هََ م ِ ] ( ع ص ) درشت اندام فربه. || ریگ بسیار. ( اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ).
همر. [ هَُ م ِ ] ( اِخ ) هومر. اُمروس. امیروس. اومرس. اومیروس. شاعر ملی یونان کهن است که ایلیاد واودیسه دو اثر معروف منسوب به اوست. محققان و منتقدان این دو اثر را از یک گوینده نمیدانند. ( از فرهنگ بیوگرافی وبستر ). زندگی او را در قرن نهم ق. م. نوشته اند. وی در اواخر عمر با چشم نابینا در شهرها می گشت و اشعار خود را بر مردم میخواند. ( اعلام المنجد ).