ناوبان

لغت نامه دهخدا

ناوبان. ( اِ مرکب ) ملاح. کشتی بان :
بدان ناوبان گفت فیروزشاه
که کشتی برافکن هم اکنون به راه.فردوسی.|| ستوان نیروی دریائی. ( لغات فرهنگستان ). یکی از درجات نیروی دریائی مطابق ستوان در ارتش.

فرهنگ معین

(اِمر. ) کشتی بان .

فرهنگ عمید

افسر نیروی دریایی، نظیر ستوان در نیروی زمینی.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - کشتی بان ملاح .۲ - ستوان نیروی دریایی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم