ناسوز

لغت نامه دهخدا

ناسوز. ( نف مرکب ) نسوز. که نسوزد. که به آتش متأثر نشود. قائم النار: خاک ناسوز.پنبه ناسوز. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به نسوز شود.

فرهنگ عمید

= نسوز
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ای چینگ فال ای چینگ فال نخود فال نخود فال چوب فال چوب