ماو

لغت نامه دهخدا

مأو. [ م َءْوْ ] ( ع مص ) فراخ کردن مشک و دلو را به کشیدن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). مأوت الجلد مأواً؛ کشیدم آن پوست را تا فراخ و گشاد گردد. ( ناظم الاطباء ). || ( اِ ) سختی . ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). سختی و شدت. ( ناظم الاطباء ). || ج ِ مأوة. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). رجوع به مأوة شود.

فرهنگ فارسی

فراخ کردن مشک و دلو را به کشیدن

دانشنامه عمومی

ماو (اتار پرادش). شهر ماو ( به انگلیسی: Mau ) با جمعیت ۲٬۲۰۵٬۱۷۰ نفر ( در سال ۲۰۱۱ ) در ایالت اوتار پرادش در کشور هند واقع شده است.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم