ینبغی

لغت نامه دهخدا

ینبغی. [ یَم ْ ب َ ] ( ع فعل ) در فارسی به صورت صفت به کار رود، یعنی سزاوارو شایسته است. ( ناظم الاطباء ). شاید و سزد. ( دهار ).
- کماینبغی ؛ چنانکه سزد. چنانکه سزید. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ فارسی

در فارسی به صورت صفت بکار رود یعنی سزاوار و شایسته است شاید و سزد

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی مَا یَنبَغِی: سزاوار نیست
معنی لَّا یَنبَغِی: سزاوار نباشد
معنی مَا کَانَ یَنبَغِی لَنَا: سزاوار ما نبود
معنی مَلَئِهِ: جمعیت عظیم و متفقش - اشراف و بزرگان قومش -درباریانش (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزرگان قو...
معنی مَلَئِهِمْ: جمعیت عظیم و متفقشان - اشراف و بزرگان قومشان -درباریانشان (کلمه ملا به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ به معنای اشراف و بزر...
معنی مَلَإِ: جمعیت عظیمی که بر یک نظر متفقند - اشراف و بزرگان قوم -درباریان (کلمه ملا بطوری که گفتهاند به معنای جماعتی از مردم است که بر یک نظریه اتفاق کردهاند و اگر چنین جمعیتی را ملا نامیدند برای این است که عظمت و ابهتشان چشم بیننده را پر میکند از طرفی کلمه ملأ...
ریشه کلمه:
بغی (۹۶ بار)
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال انبیا فال انبیا فال پی ام سی فال پی ام سی فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال مکعب فال مکعب