گشاده دستی

لغت نامه دهخدا

گشاده دستی. [ گ ُ دَ / دِ دَ ] ( حامص مرکب ) عمل گشاده دست. سخاوت. رجوع به گشاده دست و گشاده و گشاده شدن شود.

فرهنگ عمید

جوانمردی، سخاوت.

فرهنگ فارسی

۱ - جوانمردیسخاوت . یا با گشاده دستی. سخاوتمندانه : برای دلجویی بچه با گشاده دستی تمام و بدون چانه زدن از خرازی فروشی چند قلم اسباب بازی ... خرید . ۲ - تسلط نفوذ .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم