گزا

لغت نامه دهخدا

گزا. [ گ َ ] ( نف ) گزنده و گزندرساننده. زیان زننده. ( برهان ) ( جهانگیری ) :
تریاق در دهان رسول آفرید حق
صدیق را چه غم بود از زهر جان گزا.سعدی.رجوع به گزای شود.

فرهنگ عمید

= گزاییدن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم