کوپ. ( اِ ) به معنی کوه باشد که عربان جبل گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). و به لغت زند و پازند هم کوه را کوپ گویند. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). پهلوی ، کوف ( کوه )، ایرانی باستان ، کئوفا . ( حاشیه برهان چ معین ). رجوع به کوه شود. || حصیر گنده را نیز گویند. ( برهان ) ( آنندراج ). بوریا و حصیر. ( ناظم الاطباء ). در لهجه طبری ، حصیر و بوریا. ( یادداشت به خط مرحوم دهخدا ). و رجوع به کوب شود. || سبوی کلان. ( ناظم الاطباء ). کوزه. ( جهانگیری ). و رجوع به کُپ شود. کوپ. ( اِ ) درختی است که در جنگلهای ایران یافته می شود و برگ آن برای تغذیه گاو است و کوف نیز گفته می شود. ( از جغرافیای اقتصادی کیهان ).
درختی است که در جنگلهای ایران یافته می شود و برگ آن برای تغذیه گاو است و کوف نیز گفته می شود.
دانشنامه عمومی
کوپ ( انگلیسی: Coop Norge ) شرکت خرده فروشی نروژی است، که در سال ۱۹۰۶ تأسیس شد. کوپ (آلمان). کوپ ( به آلمانی: Kopp ) یک شهر در آلمان است که در فولکانایفل واقع شده است. کوپ ۱۹۲ نفر جمعیت دارد. کوپ (لهستان). کوپ ( به لهستانی: Kup ) یک روستا در لهستان است که در گمینا دوبژنگ ویلکی واقع شده است. کوپ ۱٬۲۰۰ نفر جمعیت دارد. کوپ (مجارستان). کوپ ( به مجاری: Kup ) یک شهرداری در مجارستان است که در ناحیه پاپا واقع شده است. کوپ ۲۴٫۷۸ کیلومتر مربع مساحت و ۴۵۱ نفر جمعیت دارد.
دانشنامه آزاد فارسی
(یا: امضا) اصطلاحی در انواع بازی ورق. مثلاً در بازی حکم، کسی که ورق ها را تقسیم می کند، «حمّال»، پس از بُر زدن ورق ها، دستۀ ورق را به پشت، پیشِ رویِ حریف می گیرد. حریف، تعدادی ورق از زیرِ دستۀ ورق یا میانه اشمی کشد و بر روی آن می گذارد، تا ضریبِ احتمالِ تقلّب را پایین بیاورد. در حُکم چهارنفره، به قاعدۀ مرسوم، وظیفه کوپ کردن، برعهدۀ نفرِ سمت راستیِ حمال است.