کوته اندیش

لغت نامه دهخدا

کوته اندیش. [ ت َه ْ اَ ] ( نف مرکب ) کوتاه اندیش. کوتاه فکر. ( فرهنگ فارسی معین ). آنکه از عاقبت کارها نیندیشد و غافل و بی احتیاط و متهور و بی تدبیر باشد. وکسی که دوراندیش نباشد. ( ناظم الاطباء ) :
کار نادان کوته اندیش است
یادکردکسی که در پیش است.سنائی.و رجوع به کوتاه اندیش و کوتاه فکر شود.

فرهنگ عمید

آن که خوب و درست نیندیشد، کوتاه اندیش، کوتاه فکر.

فرهنگ فارسی

( صفت ) کوتاه فکر .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم