کاغذین

لغت نامه دهخدا

کاغذین. [ غ َ ] ( ص نسبی ) منسوب به کاغذ و هر چیز ساخته شده از کاغذ. ( ناظم الاطباء ). کاغذی :
همچو دف کاغذینش پیراهن
همچو چنگش پلاس بین شلوار.خاقانی.- کاغذین سد ؛ سد نااستوار. سدی که بنای آن استوار نباشد چنانکه گویی از کاغذ ساخته شده :
زن رومی آید کند کاغذین سد
که از هندی آهن بنائی نیابی.خاقانی ( دیوان ، چ عبدالرسولی ص 448 ).- کاغذین طناب ؛ طناب سست و بی دوام :
دیوانه طناب کاغذین ندرد
چونانکه تو صف آهنین دری.منوچهری.

فرهنگ فارسی

منسوب به کاغذ کاغذی . ۲ - هر چیز ساخته از کاغذ . ۳ - کاغذین جامه .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم