کار گذاشتن

لغت نامه دهخدا

کار گذاشتن. [ گ ُت َ ] ( مص مرکب ) نصب کردن چنانکه دری را در درگاه.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) نصب کردن ( مثلا دری را در چهار چوب. خود ) .
نصب کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشق فال عشق فال راز فال راز استخاره کن استخاره کن فال پی ام سی فال پی ام سی