لغت نامه دهخدا پراکنده روز. [ پ َ ک َ دَ / دِ ] ( ص مرکب ) شوربخت. بدبخت : پس از گریه مرد پراکنده روزبخندید کای مامک دلفروز.سعدی.
فرهنگ عمید شوربخت، بدبخت، تیره روز: پس از گریه مرد پراکنده روز / بخندید کای مامک دل فروز (سعدی۱: ۱۲۳ ).