پاز

لغت نامه دهخدا

پاز. ( ص ) بی غش. ( برهان ). پاک. خالص. || نازک و لطیف. ( برهان ).
پاز. [ زز ] ( اِخ ) مرکز بولیوی بر ساحل شرقی دریاچه تی تی کاکاو آن بوسیله راه آهن به اقیانوس ساکن متصل میگردد ودارای 150000 تن سکنه و از مراکز مهم تجارتی است.

فرهنگ فارسی

پاک خالص
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال عشق فال عشق فال حافظ فال حافظ فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی