وجیب

لغت نامه دهخدا

وجیب. [ وَ ] ( ع مص ) وجب. وَجَبان ؛ طپیدن دل. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( تاج المصادر بیهقی ) ( آنندراج ) ( المصادر زوزنی ).

فرهنگ فارسی

طپیدن دل
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم