واسه

لغت نامه دهخدا

واسه. [ س َ / س ِ ] ( اِ ) پروانه و جانور پرداری که گرداگرد چراغ پرواز می کند. ( ناظم الاطباء ). در مآخذ دیگر دیده نشد.
واسه. [ س ِ ] ( حرف اضافه ) در تداول عوام ،برای. بهرِ. ( یادداشت مؤلف ). رجوع به سوی شود. کلمه تعلیل مأخوذ از واسطه تازی به معنی بسبب و به جهت و برای و بهر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به واسطه شود.

فرهنگ معین

( واسة ) (س ) [ ع . واسطه ، برای ، به علت ] (حر. اض . ) (عا. ) برای ، بهر، به جهت .

فرهنگ فارسی

در تداول عوام برای بهر . چراغ پرواز می کند .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم