واریه

لغت نامه دهخدا

( واریة ) واریة. [ ی َ ] ( ع ص ) تأنیث واری. رجوع به واری شود. || ( اِ ) بیماری در شش. ( ناظم الاطباء ). بیماری است در شش و از لفظ رئة نیست. ( منتهی الارب ). بیماری است در ریه. این کلمه از لفظ رئه نیست چه رئه مهموزالعین است. ( از اقرب الموارد ).
واریة. [ ی َ ] ( اِخ ) قبیله ای است در بربر. ( از معجم البلدان در ذیل بربر ).

فرهنگ فارسی

قبیله ایست در بربر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال فرشتگان فال فرشتگان فال انبیا فال انبیا فال ابجد فال ابجد