واحد یموت

لغت نامه دهخدا

واحد یموت. [ ح ِ ی َ ] ( اِ مرکب ) ( مرکب از واحد به معنی یک + یموت فعل مضارع از موت ) اصطلاحاً به معنی چوبدستی که سر آن به آهن یا قیر در گرفته شده باشد. شش پر.

فرهنگ عمید

چوب دستی کلفت، چوب دستی که سر آن ستبر یا آهن گرفته شده باشد.

فرهنگ فارسی

( جمله اسم ) چوبدستی که سر آنرا باهن گرفته باشند شش پر ٠
و اصطلاحا بمعنی چوبدستی که سر آن باهن یا قیر در گرفته شده باشد .

دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:دبوس
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم