ناکاردان

لغت نامه دهخدا

ناکاردان. ( نف مرکب ) بی تجربه. ناشی. نامجرب. که وارد به کار نیست. مقابل کاردان :
ز بی مایه دستور ناکاردان
ورا جنگ سود آمد و جان زیان.فردوسی.همی گفت پرمایه بازارگان
به شاگرد، کای مرد ناکاردان.فردوسی.تو شاه بزرگی و ما همچو لشکر
ولیکن یکی شاه ناکاردانی.منوچهری ( از نسخه خطی دیوان ).

فرهنگ عمید

آن که در کاری مهارت ندارد، بی هنر.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال شمع فال شمع فال احساس فال احساس فال عشق فال عشق