ناخشه. [ ش َ / ش ِ ] ( اِ ) گویا واحد اندازه ای باشد : همه کوی و بازار گشتن گرفت بهر جای بتخانه ای بد شگفت یکی بتکده دید ساده ز سنگ چهل ناخشه هر یک اربیر رنگ.( گرشاسب نامه ص 400 ).به هر ناخشه بر چهل لاد نیز ز جزع و رخام و ز هرگونه چیز.( گرشاسب نامه ).