ناخدائی

لغت نامه دهخدا

ناخدائی. [ خ ُ ] ( حامص مرکب ) عمل ناخدا. ملاحت. ملاحی. کشتی بانی. || جور. جفا :
مکن با یار یکدل بیوفائی
که کس با کس نکرد این ناخدائی.نظامی.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم