مدح گر

لغت نامه دهخدا

مدحگر. [ م َ گ َ ] ( ص مرکب ) مداح :
خاطر خاقانی است مدحگر خاص تو
یاور خاقان چین شفقت عام تو باد.خاقانی.خاطر خاقانی است مدحگر مصطفی
زآن ز حقش بی حساب هست عطا در حساب.خاقانی.رجوع به مدح شود.

فرهنگ عمید

= مدیحه سرا

فرهنگ فارسی

( صفت ) مدح کننده ستایشگر مداح : خاطر خاقانی است مدح گر مصطفی زان ز حقش بی حساب هست عطا در حساب . ( خاقانی )
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم