شاه منصور. [ م َ ] ( اِخ ) پسر دوم شاه شرف الدین مظفربن امیر مبارزالدین محمد از آل مظفر است. شاه منصوردر سال 790 هَ. ق. به شیراز آمد و بسهولت برآنجا مسلط گشت در 793 شاه یحیی و سلطان زین العابدین و سلطان احمد و سلطان ابواسحاق با یکدیگر برای برانداختن شاه منصور متحد شدند و قرار ملاقات در سیرجان گذاشتند ولی همین که شاه منصور بطرف سیرجان حرکت کرد در فسا لشکریان احمد و زین العابدین را درهم شکست و به شیراز برگشت و از آنجا به طرف اصفهان و یزد و کرمان رفت و آنها را از دست زین العابدین و شاه یحیی و سلطان احمد بیرون آورد و بیشتر آبادیهای یزد و کرمان را خراب کرد و در سال 795 تیمور که از تاخت و تازهای منصور به خشم آمده بود از شوشتر عازم شیراز شد ( بار دوم ) و پس از تسخیر قلعه مستحکم «سفید» سلطان زین العابدین کور را که به امر شاه منصور در آنجا زندانی بود نجات داد و منصور چون این خبرشنید از شیراز بگریخت ولی در اثر طعن مردم به شیرازآمد و لشکری فراهم ساخت و در سه فرسنگی شیراز جنگ درگرفت شاه منصور که سه زخم برداشته بود بطرف شیراز حرکت کرد ولی یکی از اتباع تیمور او را نشناخته از اسب پائین آورد و او را در همانجا بکشت. خواجه حافظ شیرازی که دو سال از زمان شاه منصور را درک و هم در زمان او بسرای باقی شتافت بدین پادشاه علاقه بسیار داشت. وی را در دولت آن شاه شش غزل نغز و دو قطعه است. 1 - در حین ورود مظفرانه شاه منصور به شیراز و جلوس به تخت سلطنت : بیا که رایت منصور پادشاه رسید نوید فتح وبشارت بمهر و ماه رسید. 2 - بدولت او دعا کند: سحر چون خسرو خاور علم بر کوهساران زد بدست مرحمت یارم در امیدواران زد. 3 - خواجه شهرت خود را مدیون به شاه منصور میداند: الا ای طوطی گویای اسرار مباداخالیت شکر ز منقار. 4 - فتح و ظفر شاه را مدیون همت باطنی خود میداند: گرچه ما بندگان پادشهیم پادشاهان ملک صبحگهیم. 5 - در این غزل از شجاعت شاه یاد میکند: نکته ای دلکش بگویم خال آن مهرو ببین عقل و جان را بسته ٔزنجیر آن گیسو ببین. 6 - درباره افزایش مقرری وی و بزرگان شیراز: پادشاها! لشکر توفیق همراه تواند خیز اگر بر عزم تسخیر جهان ره میکنی. 7 - پس از همین واقعه و تعیین راتبه جهت خواجه حافظ غزل یا قصیده ( بمناسبت تعداد ابیات ) زیر را سروده است : جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
دانشنامه آزاد فارسی
شاه منصور ( ـ ۷۹۵ ق) از پادشاهان (حک: ۷۹۰ ـ ۷۹۵ ق) مشهور آل مظفر. فرزند شرف الدین مظفر دوم ، برادر شاه یحیی، و داماد شاه شجاع بود. در لشکرکشی به آذربایجان (۷۷۷ ق) همراه شاه شجاع بود و به حکومت دربند، شیروان و شماخی دست یافت اما با نزدیک شدن سپاه جلایری آن نواحی را رها کرد و به شیراز آمد. شاه منصور به عنوان سردار شاه شجاع ، در ۷۷۹ ق، نتوانست شورش برادرش، یحیی، را در یزد بخواباند و، به همین سبب ، به سلطان حسین ایلکانی پناهنده شده و از جانب او به حکومت همدان رسید. مدتی بعد نیز از طرف احمد جلایری به حکومت خوزستان دست یافت . وی در زمان شاه شجاع و جانشین او، زین العابدین، حاکم خوزستان بود. هنگامی که زین العابدین از تیمور به سوی بغداد می گریخت شاه منصور او را دستگیر و در قلعۀ سلاسل زندانی کرد و خود به شیراز آمد و بر تخت نشست (۷۹۰ ق). پس از آن به سرکوب دیگر شاهزادگان مظفری پرداخت . او برای مقابله با امیرتیمور از سلطان ایلدرم بایزید عثمانی ، درخواست کمک کرد، که با امتناع او مواجه شد و سرانجام در جنگ با امیرتیمور کشته شد. شاه منصور به شجاعت و دلاوری موصوف و از ممدوحان حافظ بود.